شب فرو می افتاد

به درون آمدم و پنجره ها را بستم

باد با شاخه در آویخته بود من در این خانه ی تنها تنها

غم ِ عالم به دلم ریخته بود

ناگهان حس کردم

که کسی

آنجا بیرون در باغ

در پس ِ پنجره ام

می گرید …

صبحگاهان

شبنم

می چکید از گل ِ سیب