تو همه ی آن چیزهایی هستی که من می خواستم و کنار تو احساس امنیت کامل می کنم. در کنار تو احساس می کنم که از همه بدی ها در امان هستم و هر چه خوبی و خیر و نیکی است به زندگی ام وارد می شود. تو مانند حصاری امن و زیبا هستی که زندگی من را در بند خویش گرفته و به آن معنایی جادوانه می بخشد.
من افسانه هایی از عاشقی شنیده بودم، اما قصه عاشقی ما نیز چیزی کم از افسانه ندارد. ملاقات با شاهزاده، حتی اگر بی کالسکه زرین و تاج طلایی اتفاق بیفتد، باز برای من ملاقات با شاهزاده بوده و همان قدر رویایی و شیرین در خاطرم نقش می بندد. لنگه کفش بلورینم را برایت جای گذاشته ام، امیدوارم که آن را برداشته و هر چه زودتر پیدایم کنی.
ممنون از این که باعث شدی زیباترین زن دنیا باشم. ممنون از این که باعث شدی احساس کنم خوشبخت ترین زن عالم هستم. ممنون از این که درهای بهشت زمینی را به روی من باز کردی. ممنون از این که دنیای من را با زیباترین احساسات انباشته ساختی.
کاش می شد فصلی داشتیم که در آن تنها نام عشق ماندگار بود و این فصل تنها فصل زندگی من و تو می شد. کاش در این فصل زندگی بارها و بارها بهار و پاییز را به تابستان و زمستان رسانده و باز دوباره عشق را از سر می گرفتیم.
دریاها دریا عشق تقدیم تو باد که در هر روز عاشقی با تو، یاد گرفتم چطور دریا دل باشم. به اندازه تمام ستارگان آسمان گرمای آغوش تو را مرور می کنم تا دوباره از این زمستان به تابستان حریم تو برسم. حضور تو می تواند هر بیابان زده ای را به آبادی برساند و هر غم زده ای چون من را به شادمانی دعوت کند.
این شنبه روز دیگری است که با حضور تو رنگ گرفته و من برای یک هفته عاشقی کنارت آماده می شوم. چه زیباست زندگی با تو و جهانی که از وجود تو برای من زیر و رو شده است. می خندی و بهار می آید و من صدای قدم هایت به سمت خانه را شادمانه دنبال می کنم.
مگر می شود نگاه تو را دید و عاشق نشد؟ مگر می شود به عشق تو رسید و از آن خانه ای نساخت؟ مگر می شود گیسوان رها شده تو در باد را دید و شاعر نشد؟ مگر می توان ساحل آرامش آغوش تو را دید و امواج خروشان نگشت؟
از زمانی که تو عشق خود را نثار من ساخته ای، تمام صبح های من با طلوعی زرین آغاز شده و ماه شب هایم نقره ای تر از گذشته به چشم می آید. من در میان طوفان های بی سر و سامان زندگی، به آرامش رسیده ام و از تمام دنیا امانتی چون تو را به دست آورده ام.
با داشتن تو، شاعر شده ام و تمام زندگی ام را با غزل هایی که برایت می گویم، می گذرانم. آرزو دارم غزلسرای گم گشته ای باشم که هیچ کس نامم را نمی داند، اما همه از روی متن غزل هایم نشان تو را بیابند. با داشتن تو به فرهاد کوه کن شبیه شده ام که می توانم روزها در پی هم، در قلب کوه بکوبم و به یاد تو شاهراهی باز کنم.
چه تقدیری می توانست خداوند بهتر از تو برای من رقم بزند. خداوند با تو، نعمت خود را بر من تمام کرده است و دیگر رویم نمی شود چیز دیگری از او بخواهم. با وجود تو، من خوشبخت ترین روی کره زمین هستم و چیزی نیست که حسرتی نسبت به آن داشته باشم. این معجزه عشق توست!
با نصب برنامه فال قهوه با گوشی خود فال قهوه بگیرید.کافیست از فنجان قهوه عکس بگیرید تا این برنامه به صورت هوشمند اشکال را شناسایی و فال شما را تعبیر کند.