گمان میکردم ای یار دلارای
که از سعی تو باشم پای بر جای
چرا پژمرده گشت این چهر شاداب
چه شد کز من گرفتی رونق و آب
بیاد رنج روز تنگدستی
خوشست از زیردستان سرپرستی
نمودی همسر خوبان با غم
ز طیب گل، بیاکندی دماغم
کنون بگسستیم پیوند یاری
ز خورشید و ز باران بهاری
دمی کاز باد فروردین شکفتم
بدامان تو روزی چند خفتم