مطالب مربوط به : شعر عاشقانه فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی به جز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود

مشاهده

فروغ فرخزاد

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود این عشق آتشین پر از درد بی امید در وادی گناه و جنونم کشانده بود

مشاهده

فروغ فرخزاد

چون سنگ‌ ها صدای مرا گوش می‌ کنی سنگی و ناشنیده فراموش می ‌کنی رگبار نوبهاری و خواب دریچه را از ضربه‌های وسوسه مغشوش می ‌کنی دست مرا که ساقه سبز نوازش است با برگ‌های مرده هم‌آغوش می‌ کنی گمراه ‌تر از روح شرابی و دیده را در شعله می‌ نشانی و مدهوش می ‌کنی […]

مشاهده

فروغ فرخزاد

امشب از آسمان دیده تو روی شعرم ستاره می ‌بارد در زمستان دشت کاغذها پنجه‌ هایم جرقه می ‌کارد شعر دیوانه تب ‌آلودم شرمگین از شیار خواهش ‌ها پیکرش را دوباره می‌سوزد عطش جاودان آتش ‌ها آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست

مشاهده

فروغ فرخزاد

اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بياور و يك دريچه كه از آن به ازدحام كوچه ی خوشبخت بنگرم کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به ميهمانی گنجشک ها نخواهد برد پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنی ست

مشاهده

فروغ فرخزاد

ی شب از رویای تو رنگین شده سینه از عطر توام سنگین شده ای به روی چشم من گسترده خویش شادی‌ام بخشیده از اندوه بیش همچو بارانی که شوید جسم خاک هستی ‌ام زآلودگی‌ ها کرده پاک ای تپش‌ های تن سوزان من آتشی در سایه مژگان من ای ز گندمزارها سرشارتر ای ز زرین […]

مشاهده

فروغ فرخزاد

همه شب با دلم کسی می گفت سخت آشفته ای ز دیدارش صبحدم با ستارگان سپید می رود می رود نگهدارش من به بوی تو رفته از دنیا بی خبر از فریب فردا ها روی مژگان نازکم می ریخت چشمهای تو چون غبار طلا تنم از حس دستهای تو داغ گیسویم در تنفس تورها می […]

مشاهده

فروغ فرخزاد

دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم در آینه بر صورت خود خیره شدم باز بند از سر گیسویم آهسته گشودم عطر آوردم بر سر و بر سینه فشاندم چشمانم را ناز کنان سرمه کشاندم افشان کردم زلفم را بر سر شانه در کنج لبم خالی آهسته […]

مشاهده

فروغ فرخزاد

من نمی خواهم سايه ام را لحظه ای از خود جدا سازم من نمی خواهم او بلغزد دور از من روی معبرها يا بيفتد خسته و سنگين زير پای رهگذرها

مشاهده

فروغ فرخزاد

این چه عشقی است که در دل دارم من از این عشق چه حاصل دارم می گیریزی زمن و در طلبت بازهم کوشش باطل دارم

مشاهده

فروغ فرخزاد

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

مشاهده

فروغ فرخزاد

این چه عشقی است که در دل دارم من از این عشق چه حاصل دارم می گیریزی زمن و در طلبت بازهم کوشش باطل دارم

مشاهده