مطالب مربوط به : شعر کوتاه عاشقانه

نیما یوشیج

ترا من چشم در راهم ترا من چشم در راهم شباهنگام که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه‌ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم ترا من چشم در راهم شباهنگام در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد […]

مشاهده

شاملو

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پرواز خواهیم داد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت و من آن روز را انتظار می‌کشم حتی روزی که نباشم

مشاهده

کار دیگری نداریم من و خورشید برای دوست داشتنت بیدار می‌شویم هر صبح

مشاهده

شاملو

سلاخی می‌گريست… سلاخی می‌گريست به قناری کوچکی دل باخته بود

مشاهده

فروغ فرخزاد

ز پایم باز کن بند گران را کزین سودا دلی آشفته دارم

مشاهده