وقتی تو نیستی …
شادی کلام نامفهومی‌ست!
و ”دوستت می‌دارم” رازیست
که در میان حنجره‌ ام دق می‌کند
و من چگونه بی‌ تو نگیرد دلم؟
اینجا که ساعت و آیینه و هوا …
به تو معتادند….

حسین منزوی


 

در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منـم آن عاشق بازنـده هنـوز

آتش عشق، پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند عیان می‌بینند
زیر خاكسترِ جسمم باقیست
آتشی سرکش و سوزنده هنوز…

حمید مصدق

 

گاهگاهی که دلم میگیرد
پیش خود می‌گویم…
آنکه جانم را سوخت
یاد می آرد از این بنده هنوز؟

گفته بودند….
که از دل برود یار چو از دیده برفت
سالها هست که از دیده ی من رفتی لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز…!!

حمید مصدق

 

چمدان بسته‌ام از هرچه منم دل بکنم
پیرو عقل شوم قید دلم را بزنم

چمدان بسته‌ام از “”خواستنت”” کوچ کنم
تا “”نبودت”” بروم گور خودم را بکنم

شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جمله‌ست
“”تا جنون فاصله‌ای نیست از اینجا که منم””
مهدی اخوان ثالث

 

امشب از خواب خوش گریزانم
که خیال تو خوشتر از خوابست
باز دنبال نغمه ای دلخواه
می‌نهم سر به روی دفتر خویش
لذتی ناشناس و رویا رنگ
می‌دود همچو خون به رگهایم
آه …
باور نمیکنم که مرا
با تو پیوستنی چنین باشد
می نویسم به روی دفتر خویش
جاودان باشی ای سپیدهٔ عشق …

فروغ فرخزاد

 

هوای روی تو دارم، نمی‌گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام
این خمار خواهد کشت
نگاه‌کن که به دست که می‌سپارندم…

هوشنگ ابتهاج

 

مطلب پیشنهادی  شعر عاشقانه کلاسیک خرداد ۹۹

غم دل با تو گویم، غار!
بگو آیا مرا دیگر امید رستگاری نيست؟»
صدا نالنده پاسخ داد:
«…آری نيست؟»

مهدی اخوان ثالث

 

از ماه بگویم؟
پیشترها گفته اند
از گل؟
آه …
یا من دیر شاعر شده ام
یا تو بیش از حد زیبایی

بهرام محمودی

 

به حرمت نان و نمکى که با هم خوردیم
نان را تو ببر
که راهت بلند است
و طاقتت کوتاه
نمک را بگذار برای من
می خواهم
این زخم
تا همیشه تازه بماند

شمس لنگرودی

 

اگر می خواهی احساس مرا بدانی؛
به سایه ات نگاه کن.

نزدیک به توام،
حال که هرگز؛
نمی توانم لمس ات کنم…

جمال ثریا

 

 

می خواهم عاشق شوم
بی پروا
صریح

بدون طلب بخشش
ره سپرم در عشق تو

تا نهایت سرگیجگی
تا کرانه های دیوانگی…

نزار قبانی

 

مطلب پیشنهادی  شعر عاشقانه نو تیر ۹۹

چه بی تابانه
می خواهمت
ای دوریت
آزمون تلخ زنده به گوری …

احمد شاملو

 

با لب هایم نه
من همیشه تو را با
چشم هایم می بوسم
آرام تر ، گرم تر ، عاشقانه تر ..
در آغوش هم
در این دایره‌ی بی‌پایان
من امتداد توام
یا تو امتداد منی …

شمس لنگرودی

 

شادم که در شرار تو می‌سوزم
شادم که در خیال تو می‌گِریم

پنداشتی که چون ز تو بگسستم
دیگر مرا خیال تو در سر نیست
شب لحظه‌ای به سایهٔ خود بنگر
تا روح بیقرار مرا بینی
یاد تو آن خزان دل انگیزی است
کو را هزار جلوه رنگین است

بگذار زاهدان سیه دامن
رسوای کوی و انجمنم خوانند
نام مرا به ننگ بیالایند
اینان که آفریدهٔ شیطانند

اما من آن شکوفهٔ اندوهم
کز شاخه‌های یاد تو می‌رویَم

فروغ فرخزاد

 

این دگر من نیستم، من نیستم
حیف از آن عمری که با من زیستم

ای لبانم بوسه گاه بوسه‌ات
خیره چشمانم به راه بوسه‌ات

ای تشنج‌های لذت در تنم
ای خطوط پیکرت پیراهنم

آه، می‌خواهم که بشکافم ز هم
شادیم یک دم بیالاید به غم

آه، می‌خواهم که برخیزم ز جای
همچو ابری اشک ریزم های های…

فروغ فرخزاد

 

تا شب نشده
خورشید را
لای موهایت می‌گذارم
و عاشق می‌شوم
فردا،
برای گفتن
دوستت دارم
دیر است

جلیل صفر بیگی

اگر تو نبودی
من کاملا بیکار بودم
هیچ کاری
در این دنیا ندارم
جز دوست داشتن تو

رسول یونان

 

وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست

نمی‌خواستم
این عشق را فاش کنم
ناگاه به خود آمدم،
دیدم همه کلمات راز مرا می‌دانند

این است که
هرچه می‌نویسم
عاشقانه‌ای برای تو می‌شود

شهاب مقربین

 

شعر عاشقانه نو

دست ات را به من بده
دست های تو با من آشناست
ای دیر یافته با تو سخن می گویم
به سان ابر که با توفان
به سان علف که با صحرا
به سان باران که با دریا
به سان پرنده که با بهار
به سان درخت که با جنگل سخن می گوید
زیرا که من
ریشه های تورا دریافته ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست

ماندن
به پای کسی که
دوستش داری
قشنگترین اسارت زندگی است

حسین پناهی

 

گاهی میان خلوت جمع
یا در انزوای خویش
موسیقی نگاه تو را گوش می‌کنم
وز شوقِ این محال
که دستم به دست توست
من جای راه رفتن
پرواز می‌کنم …!
فریدون مشیری

 

رها
همچو پرنده ای در باد
می چرخم در هوایت
شاید باز هم
به تیر نگاهت دچار شوم
شاید

فرهاد خیاط پور باغبان

موهای تو
واکنش پیچیده‌ ای‌ ست
که باد به سیاهی بخت من
نشان می‌دهد

کامران رسول زاده

 

 

تو خورشید درخشان نیمه شبم هستی
شمع فروزان راهنمای من
درخشان ترین ستاره‌ای هستی که دیده‌ام
حتی در روزهای تاریک و ابری
همه چیز روبراه می‌شود
وقتی که خورشید نیمه شب مرا لمس کند

تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه‌ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

تو را من چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم که بر جا دره‌ها چون مرده ماران خفتگانند

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم

 

کشاورز دعای باران خواند
و باران آمد
کاش تو را خواسته بود
کاش تو آمده بودی

علیرضا روشن

یک شب که
هزار شب نمی‌شود
گره بزن
سیاهی موهایت را
به سیاهی شب
ماهم شو

رسول عظیمی

 

با نصب برنامه فال قهوه با گوشی خود فال قهوه بگیرید.کافیست از فنجان قهوه عکس بگیرید تا این برنامه به صورت هوشمند اشکال را شناسایی و فال شما را تعبیر کند.

دانلود مستقیم فال قهوه

برچسب ها: , , ,
مشترک
اعلان
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
View all comments