حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
مشاهدهای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست شب تار است و ره وادی ایمن در پیش آتش طور کجا، موعد دیدار کجاست
مشاهدهاگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را
مشاهدهفکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش
مشاهدهباز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش زان باده که در میکده عشق فروشند ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش
مشاهدهاگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را …
مشاهدهماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند دولت احمدی و معجزه سبحانی جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
مشاهدهمنتشر شده در تاریخ : چهارشنبه 18 سپتامبر, 2019
هر که در عاشقی قدم نزده است بر دل از خون دیده نم نزده است او چه داند که چیست حالت عشق که بر او عشق، تیر غم نزده است خاقانی بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل این غم، که مراست کوه […]
مشاهدهمنتشر شده در تاریخ : سهشنبه 16 جولای, 2019
من ز لبت صد هزار، بوسه طلب داشتم هر چه به من دادهای، وام ادا کردهای با خبر از حال ما هیچ نخواهی شدن تا نکند با تو عشق، آن چه به ما کردهای فروغی بسطامی گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم مولانا […]
مشاهدهمنتشر شده در تاریخ : چهارشنبه 19 ژوئن, 2019
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان مرا به باده چه حاجت که مست روی تو […]
مشاهده